ترجمه مقاله

ارمام

لغت‌نامه دهخدا

ارمام . [ اَ ] (اِخ ) کوهی است در دیار باهلةبن اعصر و گویند ارمام وادیی است که به ثلبوت از دیار بنی اسد ریزد و گویند وادیی است بین حاجر و فید. (معجم البلدان ). || یوم ارمام ؛ از ایام عرب است . راعی راست :
تبصر خلیلی هل تری من ظعائن
تجاوزن ملحوبا فقِلن متالعا
جواعل َ اَرمام شمالاً و صارة
یمیناً فقطعن َ الوِهادَ الدوافِعا.
و در کتاب متعةالادیب آمده که ارمام موضعی است وراء فید بین حاجر و فید و آن وادیی است و نصرگوید ازمام با زای معجم ، وادیی است بین فید و مدینه بر طریق جادة، بین آن و فید قریب چهل میل است . (معجم البلدان ).
ترجمه مقاله