ترجمه مقاله

ارمانوس

لغت‌نامه دهخدا

ارمانوس . [ ] (اِخ ) سردار و قیصر روم در جنگ با آلب ارسلان سلجوقی در سنه ٔ 463 هَ . ق . سلطان آلب ارسلان که معموره ٔ عالم را در حیطه ٔ تصرف داشت بجانب عراق عرب میرفت و در حدود خوی خبر متواتر شد که پادشاه روم ارمانوس نام ، سیصد هزار یا دویست هزار مرد شمشیرزن از دیار فرنگ و روس وارمن فراهم آورده متوجه دیار اسلام است و آن مقدار از بطارقه و اساقفه در ظل رایت او مجتمع گشته اند که محاسب وهم از تعداد ایشان بعجز اعتراف میکند و قیصر وعلمای نصاری قرار بر آن داده اند که بعد از فتح ، جاسلیق بجای خلیفه بنشانند و تا سمرقند بلاد اسلام را لگدکوب مراکب ضلالت و طغیان گردانند و صحایف قرآن را سوخته متابعان رسول آخرالزمان را بکشند و شعار ملت مسیحا ظاهر سازند و خط بطلان بر احکام فرقانی کشند. سلطان الب ارسلان بعد از استماع این سخنان عزم رزم رومیان کرده خواجه نظام الملک را با احمال و اثقال ببعضی از حدود ولایات فرستاد و بنفس نفیس قریب پانزده هزار یا دوازده هزار مرد جرار که در آن زمان در موکب نصرت شعار بودند، به استقبال قیصر روان شد و بعد از تقارب فریقین ، شاه تکین را که رکن رکین دولت الب ارسلان بود، جهت طلب مصالحه تا خوی نزد قیصر فرستاد و قیصر این معنی را بر ضعف حمل کرده بباد نخوت آتش خصومتش تیزتر گشت . در منازجرد در روز جمعه که خطبای ملت خیرالانام علیه الصلوة و السلام بر منابر اسلام بدعای اللهم افتح جیوش المسلمین زبان گشاده بودند، اصحاب هدایت بر ارباب ضلالت بتسویه ٔ صفوف قیام کردند. محمدیان غلغله ٔ تکبیر و صلوة از اوج آسمان گذرانیدند و عیسویان صدای کوس و ناقوس بذروه ٔ فلک آبنوس رسانیدند و ارمانس نیزه بدست گرفته در پیش صف بجولان آمد، بهادران روم و ارمن را بمحاربه ٔ گردان صف شکن تحریص نمود و سلطان الب ارسلان نیز زبان به استمالت جنود ظفرورود گشاده میفرمود که اگر اندک سستی در جنگ واقع شود، ذرّیت اهل اسلام را کفرو ظلام اسیر گردانند و چون بباد حمله ٔ ابطال رجال ، غبار معرکه ٔ پیکار در هیجان آمد و نیران قتال التهاب یافته روی زمین از خون مردان شجاعت آئین رنگین شد. الب ارسلان دستار از سر برداشته و کمر از میان گشاده پیشانی مسکنت بر خاک نهاد واز پادشاه علی الاطلاق ظفر و نصرت مسئلت کرده در تضرع و زاری آن مقدار مبالغه کرد که هر کس که آوازش شنود، بجای آب جوی خون از دیده گشود و همان لحظه اثر دعای اجابت انتما ظاهر گشته صرصر نکبت بجانب لشکر شقاوت اثر قیصر در اهتزاز آمده سلطان الب ارسلان به استظهار تمام بر بارگیر قمرمسیر سوار گشته به اتفاق جمعی از فارسان میدان نبرد بر رومیان حمله کرد. قیصر ساعتی بمقابله و مقاتله ایستاده بالاخره تزلزل به اقدام ثبات و قرار او راه یافت و بهنگام غروب آفتاب عنان عزیمت بصوب بادیه ٔ فرار تافت و سلطان از معرکه در معسکر ارمانوس نزول اجلال فرموده سریر او را بفر وجود همایون بیاراست و گوهرآئین را که در سلک امرای عظام انتظام داشت ، به تکامشی قیصر مأمور گردانید و او از عقب رومیان شتافته یکی از غلامانش بقیصر رسید و او را اسیر کرده بنظر خواجه رسانید. از غرایب آنکه در وقت عرض لشکر اسامی بهادران در دفتر عارض ، آن غلام را بغایت حقیرجثّه دیده از نوشتن نام او اعراض نموده بوده اند و سلطان الب ارسلان یا سعدالدوله ٔشحنه ، علی اخلاف الروایتین ، عارض را گفت در تحریر نام این غلام ، تمسخر منمای چه می شاید که قیصر بر دست او گرفتار آید. عاقبت آنچه بر زبان آن دولتمند گذشته بود، از حیز قوت بفعل آمد. القصه چون گوهرآئین ارمانوس را بنظر سلطان ارسلان رسانید، سلطان او را سخنان درشت گفت و بقول یافعی برخاسته بر دست خود تازیانه بر سرش زد و او را بر عدم قبول مصالحه سرزنش کرد و قیصر هزاروپانصد دینار جهت فدای نفس خود و سایر اسیران روم قبول کرد و مراسم اعتذار بتقدیم رسانید و سلطان پوزش پذیر، رقم عفو بر جریده ٔ جریمه اش کشید و همان لحظه اشارت فرمود تا نزدیک بسریر سلطنت مصیر کرسی نهادند و قیصر را بر آن نشاندند و بعد از آن دختر ارمانوس را به پسر خود ملک ارسلان در سلک ازدواج منتظم گردانیده و او را با عظمای بطارقه و اساقفه خلع فاخره پوشانیده رخصت انصراف بجانب روم داد و یک فرسخ بمشایعت قیصر قدم رنجه فرمود و هزار دینار به او عطا نمود. (حبطج 1 صص 371-372). پس از طغرل ، الب ارسلان ، پسر چغربیک بپادشاهی نشست (455-465 هَ . ق .). او، قتلمش پسر اسرائیل را در حدود دامغان برانداخت و صدارت را به نظام الملک ، ابوعلی الحسن بن اسحاق طوسی داد (456 هَ . ق .)، سپس بطرف مغرب و ممالک روم لشکر کشید و ارمنستان وگرجستان را فتح کرد. در این وقت ملکه ادسی در قسطنطنیه پادشاهی میکرد. فتوحات الب ارسلان وحشت و تزلزل در ارکان دولت او انداخت . ملکه ٔ مزبوره از هول و ترس به یکی از سرداران روم موسوم به رمانوس دیوژن ملتجی شد و خود و مملکت را تسلیم او کرد (1068م .) و او بپادشاهی روم شرقی نشست و لشکر بجنگ ترکان کشید. میدان رزم میان او و الب ارسلان سلجوقی قرب سه سال باز بود (1068-1071 م .). محاربه ٔ قاطع این جنگها در موضع ملازگرد میان ، ارزروم و وان ، در بهار 1071 م . (463 هَ . ق .) اتفاق افتاد. این محاربه قاطع بود. زیرا قیصر روم شرقی خود اسیر ترکان شد و سلجوقیان بر ارمنستان و آسیای صغیر استیلاء یافتند. قوای رومیان را در این محاربه یکصد تا یکصدوبیست هزار سوار و پیاده نوشته اند و آنها بیشتر از مقدونیه و بلغارستان و ملداوی آمدندو مردان داوطلب نیز از اروپای غربی بدیشان ملحق شده بودند. قیصر روم خود بشخصه در فرماندهی کل قرار داشت و با اطمینان کامل بطرف مشرق جلو میرفت که هرچه زودتر ارمنستان را که از نظر سوق الجیشی مهم بود، از ترکان پاک کند و کار آنها را بسازد. رومیان به ملازگرد حمله کردند و آن را از تصرف ترکان بیرون آوردند اما لشکر روم در جبال خشک و اراضی بایر به تنگی آذوقه افتاد و نیز از طول و دوری مسافرت خسته و فرسوده شده بودند. این را هم باید گفت که از لشکر ناجور و سپاه داوطلب که برای جلب نفع و چپاول بجنگ بودند کاری ساخته نیست . الب ارسلان نزدیک ملازگرد برابر رومیان پدیدار شد. لشکر او را چهل هزار سوار نوشته اند. سرعت حرکت و چابکی و چالاکی و جسارت سواران ترک ، وحشت در رومیان تولید کرد. محاربه از طرف رومیها شروع شد. رومیان با صفوف مستقیم و ستونهای بسته حمله آغاز کردند. سواران ترک بتندی قلب لشکر خود را باز کرده بشکل هلال جلو دشمن ایستادند و هر قدر که فشار رومیها بقلب ترکان زیاده گردید سواران سلجوقی بیشتر در جناحین دشمن قرار گرفتند. خورشید که از وسط آسمان بسمت مغرب سرازیر شد، حملات ترکان بجناحین رومیها شروع گردید. الب ارسلان عمامه بر سر و گرز در دست در قلب قشون فرمان میداد، جوش و خروش و ولوله و هلهله از ترکان بلند شد. فشار ترکان که در مرکز بودند، جناحین آنها را بجلو رانده شکل هلال مانند حلقه ای رومیها را احاطه کرد و سرداران رومی در جناحین تسلیم شدند. خود قیصر روم تا آخر جنگید اما زخم نخورده تسلیم ترکان شد. قیصر روم را روز دیگر حضور الب ارسلان آوردند. مورخین کلیسا از الب ارسلان و رفتار او نسبت بقیصر تمجید میکنند. عهدنامه ٔ میان قیصر و الب ارسلان در همان محل منعقد گردید و مقرر شد که دولت روم شرقی مبلغی نقد و مبلغی سالیانه به الب ارسلان پردازد و نیز مسلمین که در روم گرفتار شده بودند، آزاد شوند. به امر آلب ارسلان قیصر اسیر را با احترام بحدود روم سوق دادند. اما رومیان قیصر مزبور رانپذیرفته تنی دیگر را بجای او بپادشاهی نشاندند. رومانوس دیوژن با وجود مساعدت ترکان کاری از پیش نبرده ، اسیر دست رومیان گردید و در حبس بمرد. (تاریخ عمومی قرون وسطی تألیف عبدالحسین شیبانی صص 134-136).
ترجمه مقاله