ترجمه مقاله

ارمن

لغت‌نامه دهخدا

ارمن . [ اَ م َ ] (اِخ ) ارمنستان . ارمینیه . ارمنیه . ولایتی است از کوهستان آذربایجان و مولد شیرین مشهور آنجا بوده و ابریشم ارمنی منسوب بدانجاست . (برهان قاطع) (مؤید الفضلاء). سرزمین ارمنستان بین آذربایجان و قفقاز و آسیای صغیر. این نام در کتیبه ٔ بیستون داریوش بزرگ بصورت اَرمین َ آمده . (ایران باستان ص 1452، 1571، 1596) :
از ادبا عالمی فرست به ماچین
وز امرا شحنه ای فرست به ارمن .

فرخی .


رضوان ملک خسرو مالک رقاب اوست
ارمن بهشت عدن شد از کوثر سخاش .

خاقانی .


خاص کن این ملک جهان بر عموم
هم ملک ارمن و هم شاه روم .

نظامی .


لشکر شام و ارمن و دیاربکر و خراسان و خوارزم و دیگر مواضع را که چشم بر دیار و امصار عراق نهاده بودند و گردن طمع یازیده منقار بازگرفتند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 12).
ور بحق دانسته ای جای نشست و خاست را
خواه در ارمن نشین و خواه در ابخاز خیز.

کاتبی .


و رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 78 و حبط ج 2 ص 371 و 376، 416 و ایران باستان ص 2290 و 2291 و جهانگشای جوینی چ لیدن ص 170 و 177 و ارمنستان و ارمنیة شود. || ارمنی . ارمنستانی . || قوم ارمنستان . ارامنه . ارمنیان .
ترجمه مقاله