ترجمه مقاله

ارمکاک

لغت‌نامه دهخدا

ارمکاک . [ اِ م ِ ] (ع مص ) بغایت سرخ شدن چنانکه بسیاهی مایل باشد. (کنزاللغات ). برنگ رمکه ای شدن شتر. برنگ رمکه گردیدن شتر. (منتهی الأرب ). سخت سرخ شدن اشتر چنانکه با سیاهی زند. (زوزنی ). || لاغر و نزار گشتن شتر. لاغر و نزار گردیدن ستور. || نرم و لطیف و باریک شدن . (منتهی الأرب ).
ترجمه مقاله