ترجمه مقاله

ارندبرند

لغت‌نامه دهخدا

ارندبرند. [ ] (اِ) بیخیست شبیه به پیاز شکافته و از سیستان آرند و مؤلف تذکره گوید که او بیخ سوسن سفید است که بفارسی او را سوسن آزاد نامند و زنبق (؟) عبارت از او است . بغایت گرم و جذاب و جالی و طلاء او جهت قطع خون بواسیر مفید و آشامیدن او بغایت مدر حیض و قدر شربتش تا یک درهم است و مؤلف مالایسع گوید که او بیخ سوسن احمر بری است که دلبوس نامند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). داروئی است همچون پیاز شکافته ، از جانب سیستان آرند، بواسیر بدان علاج کنند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). لکلرک در ترجمه ٔ ابن البیطار ((اریدبرید)) گوید این کلمه بصور مختلف ضبط شده است : ارتدبرید،اربرید. و داود ضریر انطاکی گوید: ارند برند، اصل سوسن ابیض است . در نسخه ای خطی از ذخیره ٔ خوارزمشاهی ((ارند و برند)) آمده است . و رجوع به اریدبرید شود.
ترجمه مقاله