ترجمه مقاله

ارکاک

لغت‌نامه دهخدا

ارکاک . [ اِ ] (اِ) باران قطره کوچک را گویند که نرم باران باشد. (برهان ). باران خردقطره بود. (جهانگیری ) (شعوری ). باران خرد و قطره ٔ کوچک . (آنندراج ) :
یک قطره ز ارکاک کف راد تو شاها
تشویرده ِ قلزم و عمان و محیط است .

شهاب الدین خطاط.


ظاهراً کلمه بفتح اول و جمع رک ّ است و عربی است نه فارسی چنانکه برهان و جهانگیری گمان برده اند.
ترجمه مقاله