ترجمه مقاله

ازبئرار

لغت‌نامه دهخدا

ازبئرار. [ اِ ب ِءْ ] (ع مص ) اِزْبیرار (در همه ٔ معانی ). خاستن . (زوزنی ). برخاستن موی بر اندام . (منتهی الارب ). موی بر اندام خاستن . || تخج برآوردن سگ . (منتهی الارب ). || رستن پشم . || رستن نبات . (از منتهی الارب ). || طلع. (تاج العروس ). دمیدن و روئیدن و سر زدن پشم . || آماده ٔ شر وبدی شدن مرد. (منتهی الارب ). تهیاء. (تاج العروس ).
ترجمه مقاله