ترجمه مقاله

ازغ

لغت‌نامه دهخدا

ازغ . [ اَ] (اِ) آنچه از شاخهای درخت ببرند و پیرایش دهند. (برهان ). آنچه ببرند از شاخه های درخت انگور. (مجمع الفرس سروری ). جُلمه . (برهان ) (مجمع الفرس ). شاخه های بریدنی درخت که بریده باشند. قُصابه . آزُغ . آژغ . آزوغ . آژوغ . و رجوع به آزغ و ازگ شود. لکن معنی ازغ در بیت ذیل شوخ و چرک است ، و برای شاخ و شاخ درخت تمثل بدان غلط است :
سوی آسمان کردش آن مرد روی
بگفت ای خدا این تن من بشوی
از این ازغها پاک کن مر مرا
همه آفرین زآفرینش ترا.

ابوشکور.


و رجوع به اژغ شود.
ترجمه مقاله