ترجمه مقاله

ازلعباب

لغت‌نامه دهخدا

ازلعباب . [ اِ ل ِ ] (ع مص ) ازلعباب سحاب ؛کثیف شدن ابر. (منتهی الارب ). || ازلعباب سیل ؛ بسیار شدن توجبه و تدافع کردن . (منتهی الارب ): ازلعب السیل ؛ کثر و تدافع. (قطر المحیط). بسیار شدن سیل چنانکه بسیار چیزی را فراهم آرد. (کنز اللغات ).
ترجمه مقاله