ترجمه مقاله

ازیلی

لغت‌نامه دهخدا

ازیلی . [ اَ] (اِخ ) شهری است در مغرب ، اندر بلاد بربر، پس از طنجة در زاویه ٔ خلیجی که بسوی شام کشد و بر آن سوری است متعلق بدماغه ای که در دریا پیش رود. سور مزبور زیباست و شراب اهالی از چاه هائی با آب خوشگوار است . ابن حوقل گوید: راه برقة بازیلی ، از کنار بحرالخلیج تا دهانه ٔ بحرالمحیط است و سپس از سمت چپ ببحرالمحیط متمایل شود. (معجم البلدان ). و مؤلف قاموس الاعلام ترکی گوید: ازیلی قصبه ای است در اقصای مغرب بغاز سبته .
ترجمه مقاله