ترجمه مقاله

اسبندان

لغت‌نامه دهخدا

اسبندان . [ اَ ب َ ](اِخ ) (بحیره ٔ مرغزار...) «بحیره ٔ مرغزار شیدان » بولایت فارس . حمداﷲ مستوفی گوید: در بهار بوقت آب خیز بحیره شود و بهنگام گرما خشک شود. دورش فرسنگی بود. (نزهة القلوب ج 3 ص 241).
ترجمه مقاله