ترجمه مقاله

استانبربونات گواذ

لغت‌نامه دهخدا

استانبربونات گواذ. [ ] (اِخ ) کیقباد... اندر ناحیه ٔ اصفهان بسیار آبادانی کرد و دیهها ساخت ، و آنرا استانبر بونارت کواذ نام کردند برزبان فهلوی و هنوز بجایست ، و بدیگر نام قم رود خوانند. (مجمل التواریخ و القصص ص 45). رجوع به استان ابرنو و تارت کواذ شود. حمزه گوید: فزاد فیها [ فی اصفهان ] کورة اخری و ستاها «استان ایرانو ثارت کواد» وهی الکورة التی فیها الرساتیق المجوزة الی عمل قم فی ایّام الرشید. (تاریخ سنی ملوک الارض چ برلن ص 26). و ظاهراً «استان ابرنو و تارت کواد» باشد بپهلوی یعنی ، بتازگی گذارد قباد، ولایت تازه آبادکرده ٔ قباد. (بهار، مجمل التواریخ و القصص ص 45 ح 2). ولی اصل آن «ایران وینارت کواد (شهر آبادکرده ٔ قباد در ایران ) است . رجوع به رساله ٔ پهلوی خسرو کواتان بند اول شود.
ترجمه مقاله