ترجمه مقاله

استاکار

لغت‌نامه دهخدا

استاکار. [ اُ ] (ص مرکب ) مخفف استادکار. در اغلب ولایات مانند خراسان و گیلان بر صنعتگران از کفاش و خیاط و نجّار و یا کارگران فنی کارخانه ها اطلاق کنند و زیردستان آنها را شاگرد نامند. رجوع به استادکار شود. || (اِ مرکب ) در بنّائی ، قسمتی از بنا یا چیزی دیگر که سایر بنا را محاذی یا مساوی آن سازند یا بحد آن بلند یا گود کنند. جائی که آنجا را میزان کار قرار دهند و به ردیف آن بنا کنند.
ترجمه مقاله