ترجمه مقاله

استاییدن

لغت‌نامه دهخدا

استاییدن . [ اِ دَ ] (مص ) استادن . ایستادن :
اسب چه طاقت تو دارد زین بر کُه نه
تخت چه درخور تو باشد بر چرخ استای .

رضی نیشابوری .


ترجمه مقاله