ترجمه مقاله

استبراء

لغت‌نامه دهخدا

استبراء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برائت جستن و برائت خواستن از عیب و وام و تهمت و مانند آن . (از منتهی الارب ). طلب دوری از گناه و قرض و عیب . بیزاری جستن . بیزاری خواستن . || ترک آرامش با زن تا سپری شدن حیض . ترک نزدیکی با زن تا گذشتن یک حیض . (منتهی الارب ). امتناع از وطی اَمَه تا بی نماز شده و سر شوید تا اینکه یک ماه بگذرد. (مفاتیح ). بدانش بکردن (؟). پاکی رحم کنیزک بحیض . (زوزنی ). بدانش کردن (؟). پاکی رحم کنیزک به یک حیض . (شمس اللغات ): استبراء الجاریة؛ استبرا کرد کنیزک را. (مقدمة الادب زمخشری ). || الاستبراء من البول ان یستفرغ بقیته و ینقّی موضعه و مجراه حتی یبریهما منه و من الحیض هو طلب نقاوة الرّحم من الدّم و کیفیته علی ما ذکر فی الفقیه هوان تلصق المراءة بطنها بالحایط و ترفع رجلها الیسری کما تری الکلب اذا بال و تدخل قطنة فان خرج الدّم فهو حیض . (مجمع البحرین ). || پاک کردن مرد شرم را از بول . پاک کردن مجری پس از گمیز. (منتهی الارب ). بقایای بول را از مجرای آن خارج کردن . پاکی کردن . پاکی خواستن . (منتخب اللغات ). || استبراء خبر؛ طلب تمام آگاهی کردن تا دریابد و قطع شبهه از آن کند. طلب کردن تمام خبر تا نیک دریابد و قطع شبهه کند. (منتهی الارب ). || (اصطلاح فقه ) بریدن پلیدی از حیوان پلیدخوار و دادن علوفه ٔ طاهر در مدتی معلوم . الاستبراء من الجلل هو ربط الجلال و حبسه عن اکل النجاسات مدّة مقدّرة من الشرع و فی کمیة القدر خلاف و محصّله علی ما ذکره بعض المحققین : استبراء الناقة باربعین یوماً و البقرة بعشرین و قیل بثلثین والشاة بعشرة و البطة او شبهها بخمسة و فی الفقیه بثلثة ایام و روی ستة ایام و الدّجاجة و شبهها بثلثة ایام و السمک بیوم و لیلة و ماعدا هذه المذکورات بما یزیل حکم الجلل و مرجعه الی العرف . (مجمع البحرین ).
ترجمه مقاله