ترجمه مقاله

استبهام

لغت‌نامه دهخدا

استبهام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بسته شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). استبهام امر؛ بسته و مشتبه شدن کار بر کسی . (از منتهی الارب ). || گنگ گردیدن و حرف زدن نتوانستن . (منتهی الارب ). بسته شدن سخن . || پنهان گشتن . || سخن پیدا و فصیح گفتن نتوانستن . (منتهی الارب ). عاجز شدن در سخن .
ترجمه مقاله