ترجمه مقاله

استحار

لغت‌نامه دهخدا

استحار. [ اِ ت ِ] (ع مص ) استحار دیک ؛ بانگ کردن خروس سحرگاهان . (ازمنتهی الارب ). بانگ کردن خروز در سَحَر. (زوزنی ). || سحرگاه رفتن . (زوزنی ). در سحرگاه رفتن .
ترجمه مقاله