ترجمه مقاله

استرعاء

لغت‌نامه دهخدا

استرعاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نگاهبانی فرمودن کردن . (تاج المصادر بیهقی ). نگهبانی کردن خواستن . (زوزنی ). نگاه داشتن خواستن . (منتهی الارب ). استحفاظ. نگاه داشتن و حفظ از کسی خواستن . نگاهبانی از کسی طلبیدن . || نگاهبانی کردن . (منتهی الارب ). || استماع و گوش دادن طلبیدن . || بشبانی گرفتن .
- امثال :
من استرعی الذئب فقد ظلم .
ترجمه مقاله