ترجمه مقاله

استروار

لغت‌نامه دهخدا

استروار. [ اَ ت َرْ ] (اِ مرکب ) بار استر. بار قاطر : و خلفای عباسی سه استروار زر به امیرالجیوش که امیر عساکر بود فرستادند و مالهای دیگر بپذیرفتند. (نامه ٔ حسن صباح در جواب نامه ٔ ملکشاه ).
ترجمه مقاله