استسعاطلغتنامه دهخدااستسعاط. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) سعوط کردن . دارو وا بینی خویش کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || بوئیدن بول ناقه را و داخل شدن بوی آن در بینی . (منتهی الارب ).