ترجمه مقاله

استطارة

لغت‌نامه دهخدا

استطارة. [ اِ ت ِ رَ ] (ع مص ) پراکنده شدن . متفرّق گشتن . پرکنده شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || شکافته شدن بُن دیوار. || روائی افزون شدن بازار را. || بردمیدن (فجر، صبح ): استطار الفجر. (منتهی الارب ). || منتشر شدن روشنی . || فاش شدن . (تاج المصادر بیهقی ). فاش شدن خبر. || بسرعت برکشیدن ، چنانکه شمشیر را از نیام . || خواهش نر کردن سگ ماده . || ترسانیده شدن . || بسرعت رانده شدن اسب . || پرانیدن . (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله