ترجمه مقاله

استعسار

لغت‌نامه دهخدا

استعسار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) سخت و استوار گردیدن . || دشوار گشتن کار. دشوار گردیدن کار. || دشواری خواستن . (منتهی الارب ): استعسره ؛ طلب معسوره . (تاج العروس ). || ملتوی و بیکار نشستن . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله