ترجمه مقاله

استعصام

لغت‌نامه دهخدا

استعصام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) چنگ درزدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). دست زدن سوار از خوف بر آنچه جهت گرفتن سازند. (منتهی الارب ). دست در چیزی زدن از خوف افتادن . || طلب عصمت کردن . || بازداشتن . (منتهی الارب ). || بازایستادن . (زوزنی ). واایستادن . واایستیدن . (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله