ترجمه مقاله

استعکاد

لغت‌نامه دهخدا

استعکاد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) فربه گردیدن شتر و سوسمار. || به چیزی درآمدن . (منتهی الارب ). || میل کردن و چسبیدن شکار از خوف صیاد: استعکد الطائر؛ انضم الی الشی ٔ مخافةالجوارح من الطیور الجوارح ، و استعکد الضب ُ بحجر اوشجر؛ تعصر به مخافة عقاب او باز. (اقرب الموارد). || استعکد الماء؛ اجتمع. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله