ترجمه مقاله

استلحام

لغت‌نامه دهخدا

استلحام . [ اِ ت ِ ](ع مص ) راه جستن . || در پی راه فراخ تر رفتن . || فراخ شدن راه . || کشته شدن . یقال : استلحم الرجل ؛ یعنی کشته شد. (منتهی الارب ). || فراگرفتن دشمن کسی را در جنگ . || گوشت خواستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ).
ترجمه مقاله