ترجمه مقاله

استملاح

لغت‌نامه دهخدا

استملاح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نمکین و شیرین آمدن چیزی را.(تاج المصادر بیهقی ). نمکین و نیکو شمردن . نمکین آمدن و شیرین آمدن . (زوزنی ). || ملیح شمردن کسی را. (منتهی الارب ): ویس کلمه ایست که در محل رأفت و استملاح کودکان مستعمل شود. (منتهی الارب ). کلمة تستعمل فی موضع رأفة و استملاح للصبی . (قطر المحیط).
ترجمه مقاله