ترجمه مقاله

استنزال

لغت‌نامه دهخدا

استنزال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) فرودآوردن . فروفرستادن . || از مرتبه ٔ خود فرودافتادن . || فرودآمدن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ).
- علم استنزال الارواح و استحضارها فی قوالب الاشباح ؛ و هو من فروع علم السحر. و اعلم ان تسخیر الجن او الملک من غیر تجسدها و حضورها عندک یسمی علم العزائم بشرط تحصیل مقاصدک بواسطتهما و اما حضور الجن عندک و تجسدها فی حسک یسمی علم الاستحضار و لایشترط تحصیل مقاصدک بها و اما استحضارالملک فان کان سماویاً فتجسده لایمکن الا فی الانبیاء و ان کان ارضیاً ففیه الخلاف . کذا فی مفتاح السعادة. و من الکتب المصنفة فیه کتاب ذات الدوائر و غیره . (کشف الظنون ).
ترجمه مقاله