ترجمه مقاله

استنشاء

لغت‌نامه دهخدا

استنشاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) پیروی و تتبع اخبار کردن : استنشاء الاخبار؛ تتبعها و استقصاها. (اقرب الموارد). || بلند کردن : استنشاء العلم فی المفازة؛ رفعه . (اقرب الموارد). || انشاء خواستن : استنشاء زیداً قصیدة فی کذا؛ سأله اِنشاءَها. (اقرب الموارد). || بوئیدن (زوزنی )، چنانکه گرگ باد را.
ترجمه مقاله