ترجمه مقاله

استنکاح

لغت‌نامه دهخدا

استنکاح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) عقد زناشوئی بستن . (منتهی الارب ). زن کردن خواستن . شوی کردن خواستن . نکاح کردن . (تاج المصادر بیهقی ). نکاح . || آرامیدن با زن . (از منتهی الارب ). آرامیدن با زن خواستن .
ترجمه مقاله