ترجمه مقاله

استنکاه

لغت‌نامه دهخدا

استنکاه . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شنیدن بوی دهان . شنیدن بوی دهن کس را تا معلوم کند که چه خورده است . دریافتن بوی دهن کسی خواستن . هه کردن فرمودن کسی را. (منتهی الارب ). ها کردن فرمودن کسی را تا بوی دهان او بداند. هه کردن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله