ترجمه مقاله

استیداف

لغت‌نامه دهخدا

استیداف .[ اِ ] (ع مص ) قطره قطره چکانیدن پیه را. (منتهی الارب ). بچکانیدن . (زوزنی ). چکیدن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). || بازکاویدن از خبر. || فراهم کردن زن نطفه ٔ مرد را در زهدان . || باز کردن سر ظرف و مطلع شدن . سرگشادن آوند شیر را و مطلع شدن : استودف لبناً فی الاناء. || دراز گردیدن گیاه . (منتهی الارب ). || چکیدن .
ترجمه مقاله