ترجمه مقاله

استیزار

لغت‌نامه دهخدا

استیزار. [ اِ ] (ع مص )وزارت خواستن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (زوزنی ). فاوزارت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || وزیر کردن . وزیر گردانیدن . (منتهی الارب ) : مااستوزر الخلفاء مثل یحیی . (تاریخ بیهقی ). || وزارت کردن . (منتهی الارب ) (زوزنی ). || گرد کردن . || بردن . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله