ترجمه مقاله

استیساد

لغت‌نامه دهخدا

استیساد. [ اِ ] (ع مص ) شیر شدن . (زوزنی ). مانند شیر شدن . شیری نمودن . || دلیر شدن . (تاج المصادر بیهقی ). دلیری کردن بر. جرأت کردن . || بجای رسیدن نبات . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). دراز شدن و روئیدن و بکمال رسیدن گیاه .
ترجمه مقاله