ترجمه مقاله

اسحنکاک

لغت‌نامه دهخدا

اسحنکاک . [ اِ ح ِ ] (ع مص ) تاریک و سیاه شدن . (زوزنی ): اسحنکک اللیل . (منتهی الارب ). || سخت سیاه شدن موی . || دشوار و متعذر شدن سخن بر کسی : اسحنکک الکلام علیه . (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله