ترجمه مقاله

اسدالدین

لغت‌نامه دهخدا

اسدالدین . [ اَ س َ دُدْ دی ] (اِخ ) شیرکوه بن شادی بن ایوب ایوبی . خوندمیر در حبیب السیر [ در بیان وقایع زمان سلطنت نورالدین محمود زنگی ] آرد: در این سال (549 هَ .ق .) اسدالدین شیرکوه را که مقدم سپاهش بود با جنود نامعدود بصوب مصر فرستاد تا شر فرنگیان را که قصد مصر داشتند کفایت کند و اسدالدین بدان جانب شتافته مهم کفّار را بر حسب دلخواه ساخته سالماً غانماً بدمشق بازگشت و در سنه ٔ اثنی و ستین و خمسمائه (562 هَ .ق .) نوبت دیگر اسدالدین جهت دفع کفّار فرنگ بجانب مصرلشکر کشید. کرة بعد اخری بر فرنگیان ظفر یافته و غنیمت فراوان گرفته عنان مراجعت بصوب دمشق منعطف گردانید. در سنه ٔ اربع و ستین و خمسمائه (564 هَ .ق .) کفار خاکسار کرت دیگر بحدود مصر درآمده بعض از بلاد اسلام را تسخیر کرده بمحاصره ٔ قاهره ٔ معزیه اشتغال نمودند و عاضد خلیفه ٔ اسمعیلی قاصدی نزد نورالدین فرستاده استمداد کرد نورالدین باز اسدالدین را مأمور دفع کفّار گردانید و با هفتاد هزار سوار و پیاده روی بمصرآوردند. چون فرنگیان از این معنی وقوف یافتند عنان عزیمت بطرف مسکن خود تافتند و اسدالدین در غایت حشمت و عظمت بمصر درآمده عاضد خلیفه منصب وزارت را بوی تفویض گردانید و اسدالدین از روی استقلال و تمکین بسرانجام امور ملک و مال اشتغال کرده شاپور را که سابقاًوزیر عاضد بود و نسبش بقبیله ٔ بنی سعدبن بکر می پیوست بقتل رسانید و چون مدت دو ماه از این واقعه گذشت شیر به چنگ گرگ اجل افتاد. (حبیب السیر جزو 4 از ج 2 ص 199). و رجوع بهمان کتاب همان جزو ص 166 و 209 شود. وفات شیرکوه بسال 564 هَ .ق . بوده است و نیز خوندمیر در دستورالوزراء آورده است : اسدالدین شیرکوه بعد از قتل شاپور [ وزیر العاضد لدین اﷲ آخرین خلیفه ٔ اسماعیلیه ] قدم بر مسند وزارت نهاد و چون شصت روز بلوازم آن امر قیام کرد رخت هستی بباد داد. (دستور الوزراء ص 226). رجوع بعیون الانباء ج 2 ص 116 و 179 شود.
ترجمه مقاله