ترجمه مقاله

اسراع

لغت‌نامه دهخدا

اسراع . [ اِ ] (ع مص ) شتابیدن . (تاج المصادر بیهقی ). اکراب . توحّی . شتافتن . بشتافتن : اسرع فی السیر؛ بشتافت . (منتهی الارب ). || تیزگام شدن . || صاحب ستور شتاب رو شدن . (منتهی الارب ). خداوند ستور تیزرو شدن . (تاج المصادر بیهقی ). صاحب شتر تیزرو شدن . صاحب چاروای شتاب رفتار شدن . || شتاباندن . شتابانیدن .
ترجمه مقاله