ترجمه مقاله

اسطخر

لغت‌نامه دهخدا

اسطخر.[ اِ طَ ] (اِخ ) اصطخر. بر وزن و معنی استخر باشد وآن قلعه ای است در ملک فارس ، چون در آن قلعه تالاب بزرگی بوده است بنابر آن به این نام اشتهار یافته است .بعضی گویند معرب استخر است . (برهان ). رجوع به استخرو رجوع بفهرست التفهیم بیرونی شود. || (اِ) آبگیر. تالاب . (برهان ). طرخه . جائی که آب قنات یا چشمه در آن بینبارند و گاه حاجت بمزارع روان کنند.
ترجمه مقاله