ترجمه مقاله

اسطفلین

لغت‌نامه دهخدا

اسطفلین . [ ] (معرب ، اِ) حکیم مؤمن گوید: اسطافالس بیونانی جزر است و بلغت روم اسطفلین و بلغت شام اسطون نامند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). گزر. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). زردک . رجوع به اسطافالس و اسطفین شود.
ترجمه مقاله