ترجمه مقاله

اسعدافندی

لغت‌نامه دهخدا

اسعدافندی . [ اَع َ اَ ف َ ] (اِخ ) ابواسحاق افندی زاده محمدبن شیخ الاسلام ابواسحاق اسماعیل افندی . وی یکی از علمای نامدار عثمانی بود و در زمان سلطان محمودخان اوّل میزیست و اسعدافندی برادر شیخ الاسلام افندی است . مولد اسعدافندی سنه ٔ 1096 هَ .ق . است . او پس از اکمال دروس وقت در نزد پدر و دانشمندان دیگر در زمره ٔ مدرسان داخل شد (بسال 1122 هَ .ق .) و در زمان مشیخت پدر خویش ، مأموریت تفتیش و امانت فتوی را داشت و بعد بسمت قاضی سالونیک و سپس قاضی مکه منصوب شد. در زمان شیخ الاسلامی برادر خود با حفظ مقام سابق در سفراطه ٔ کبیر (بلوک اطه ؟) و بلگراد قاضی اردو بود و در نتیجه ٔ حسن خدمت و قابلیت و کفایت در سنه ٔ 1157 قاصی عسکر روم ایلی گردید و در سنه ٔ 1161 بمسند مشیخت ترفیع یافت و در ماه شعبان سال بعد معزول شد و از راه شام برفتن بمکه و اقامت در آن شهر مأمور گردید و سپس اقامتگاه وی را به گلیبولی تبدیل کردند و پس از مدتی به عودت او به استانبول و اقامت در کوی انجیر موافقت شد. وی در سنه ٔ 1166 درگذشت و جسد او را نزدیک پدر مدفون ساختند. اسعدافندی از اهل علم و فضل و شاعر و ادیب کامل بود و در فن موسیقی مهارت تام داشت . او راست : کتاب لهجةاللغات . و بر سوره ٔ «یس » و آیةالکرسی و برخی دیگر از سور قرآن کریم تفسیری نگاشته و نظیره ای بر اطواق الذهب زمخشری دارد و دو رساله بعنوان «بلبل نامه » و «تذکره ٔ خوانندگان » نوشته و اشعار لطیف از خود بیادگار گذاشته و بعض قصائد عربی را تخمیس کرده و دو قصیده ٔ موسوم به همزیه و لامیه نیز دارد. (قاموس الاعلام ترکی ).
ترجمه مقاله