ترجمه مقاله

اسفیدان

لغت‌نامه دهخدا

اسفیدان . [ اِ ] (اِخ ) اسفیذان . شهرکی کوچک است و حصاری دارد و قهستان دیهی بزرگ است و هر دوسردسیرند و در کوه آنجا غاری عظیم و محکم است که ایشانرا در ایّام مخوف پناه باشد. (نزهةالقلوب چ گای لیسترانج چ بریل مقاله ٔ 3 ص 122). اسفیدان و قهستان هم مانند کوردست سردسیر است سخت و آنجا شگفتی است محکم در کوه . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 1230). شهر کوچکی است در فارس و حصاری دارد. (مرآت البلدان ج 1 ص 40).
ترجمه مقاله