اسفیذاجلغتنامه دهخدااسفیذاج . [ اِ ] (معرب ، اِ مرکب ) فارسی معرب . (ثعالبی ). معرب سپیده و آن خاکستر قلعی و اسرب است . (از منتهی الارب ). سپیده ٔ زنان . سفیدآب . (زمخشری ). رجوع به اسفیداج شود.