ترجمه مقاله

اسلاف

لغت‌نامه دهخدا

اسلاف . [ اِ ] (ع مص ) هموار کردن زمین را بماله . (منتهی الارب ). || بها پیش دادن . (منتهی الارب ). بیع سلف کردن . سلف دادن . مالی را به بیع سلف خریدن . || پیش فرستادن . || بچهل وپنج سالگی رسیدن زنی : اسلف المراءة و هی مسلف . (منتهی الارب ). || از پیش رفتن . (ترجمان القرآن علامه ٔ جرجانی ).
ترجمه مقاله