ترجمه مقاله

اسلاملو

لغت‌نامه دهخدا

اسلاملو. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان دشت بیل بخش اشنویه ٔ شهرستان ارومیه ، 14000 گزی شمال خاوری اشنویه ، 7500 گزی شمال ارابه رو کردکاشان به اشنویه . کوهستانی ، سردسیر، سالم . سکنه 115 تن . سنی . زبان کردی . آب از چشمه . محصول آن غلات ، توتون . شغل اهالی زراعت و گله داری می باشد. صنایعدستی ، جاجیم بافی . راه آن مالرو است . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
ترجمه مقاله