ترجمه مقاله

اسناء

لغت‌نامه دهخدا

اسناء. [ اِ ] (ع مص ) بلند کردن .(از تاج المصادر بیهقی ). بلند گردانیدن چیزی را: اسناه . (از منتهی الارب ). || بزرگوار کردن . بزرگوار گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || زدن برق . درآمدن روشنی برق در خانه یا افتادن آن برزمین یا پریدن آن در هوا: اسنی البرق . (منتهی الارب ). || یک سال ایستادن در موضعی . یک سال به جایی اقامت کردن (قوم ): اسنی القوم . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله