ترجمه مقاله

اسوانی

لغت‌نامه دهخدا

اسوانی . [ اَس ْ ] (اِخ ) احمدبن علی بن زبیر غسّانی مصری مکنی به ابی الحسن و معروف به رشید اسوانی (قاضی ). یاقوت گوید: وی کاتب و شاعر و فقیه و نحوی و لغوی و مورخ و منطقی و عارف به طب و موسیقی و نجوم و از خاندان بزرگ از مردم صعید است و او را تألیفات منظوم و منثور است ، از آن جمله : امنیةالالمعی . و جنان الجناس . و روضةالاذهان فی شعراء مصر. و شفاءالغلة فی سمت القبلة. وی ناظر ثغور اسکندریه و دواوین سلطانیه ٔ مصر شد و سپس به یمن سفر کرد و متقلد قضای آنجا و ملقب به قاضی قضاةالیمن گردید و بدعوت برخاست و خود را صاحب رتبت «خلاصة» معرفی کرد و قومی او را اجابت کردند و سکه بنام او زدند و نقش وی بر نقود چنین بود: قل هو اﷲ احد اﷲ الصّمد، و بر روی دیگر مسکوک : الامام الامجدابوالحسین احمد. سپس او را فروگرفتند و دست بسته به قوص فرستادند و بدانجا زندانی کردند. آنگاه نامه ٔ صالح بن زریک مبنی بر اطلاق وی و احسان بدو رسید و چون اسدالدین شیرکوه بدان بلاد رسید، بوی میل کرد و با او مکاتبه کرد. این خبر بوزیر العاضد برداشتند، او را دستگیر و مشاهره و مصلوب کرد. کتاب امنیةالالمعی و منیةالمدعی او مقاله ایست بزبان فکاهت و در آن علومی را آورده . این کتاب در «ایلیا» بنفقه ٔ محمد محمود الحبال بسال 1318 هَ . ق . چاپ شده و در صدر مقاله ترجمه ٔ مؤلف آمده . (معجم المطبوعات ج 1 ستون 447 و 448).
ترجمه مقاله