ترجمه مقاله

اسود سالخ

لغت‌نامه دهخدا

اسود سالخ . [ اَ وَ دِ ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مار سیاه . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). حیةالسودا است که بفارسی مار سیاه گویند و نوعی از مار است و او را سالخ از آن جهت گویند که در سال چند مرتبه پوست می افکند و هر حیوانی را که بگزد در ساعت هلاک شود. (برهان ). مار نر سیاه . یقال اسود سالخ علی الوصف و کذا اسودان سالخ و اساود سالخة و سوالخ و سلخ و سلخة لانه یسلخ جلده کل عام و الانثی اسودة و لاتوصف بسالخة. (منتهی الارب ). و رجوع به اسود شود. || در سه نسخه ٔ مهذب الاسماءآمده : اسود سالخ ؛ کنگر نر، اسودة ماده . ج ، اساود.
ترجمه مقاله