ترجمه مقاله

اسود

لغت‌نامه دهخدا

اسود. [ اَ وَ ] (اِخ ) ابن یعفربن قیس الدارمی مکنی به ابونهشل . شاعر جاهلی از سادات تمیم و از مردم عراق است . وی فصیح و نیکوسخن بود و مشهورترین شعر او قصیده ٔ دالیه ٔ اوست بمطلع: نام الخلی و ماأحس رقادی . (اعلام زرکلی ج 1 ص 117). مؤلف قاموس الاعلام ترکی لقب او را ذوالاَّثار گفته ، و او برادر حطائط نهشلی بن یعفر است . و رجوع به المعرب جوالیفی چ احمد محمد شاکر ص 178 و 331 و عقدالفرید چ عریان ج 3 ص 236 و 298 و الجماهر ص 109 و 112 و مجمل التواریخ ص 166 و الموشح ص 81 و 82 و رجوع به اسود نهشلی شود.
ترجمه مقاله