ترجمه مقاله

اسید

لغت‌نامه دهخدا

اسید. [ اُ س َ ] (اِخ ) ابن یربوع خزرجی ساعدی . صحابی و ابن عم ابن ابی اسید ساعدی است و در یمامه کشته شد. (تاج العروس ).
ترجمه مقاله