ترجمه مقاله

اشباح

لغت‌نامه دهخدا

اشباح . [ اَ ] (ع اِ)ج ِ شبح . کالبدها. (از منتهی الارب ) (دَهار). شخص ها یعنی بدنها و جسمها. (غیاث ). || سایه ها. || سیاهی ها که از دور دیده میشود. || سیاهی و هیأتی که از دور بنظر آید :
نقد عشق از سرای ارواح است
نه ز اشخاص و شکل و اشباح است .

سنائی .


و از ضرب رماح دوسر، و طعن گرز و شمشیر ارواح از اشباح دوری جسته خاک معرکه با خون دلیران می آمیخت . (روضة الصفا ج 2).
همیشه تا بود افلاک مرکز انجم
همیشه تا بود ارواح قوت اشباح .

؟


|| اسماء اشباح . رجوع به شبح شود. || مواشی .
ترجمه مقاله