ترجمه مقاله

اشتاد

لغت‌نامه دهخدا

اشتاد. [ اَ ] (اِ) نام روز بیست وششم است از هر ماه شمسی . نیک است در این روز صدقه دادن و جامه پوشیدن و حاجت خواستن . (هفت قلزم ) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (برهان قاطع) (غیاث اللغات ). روز بیست وششم از هر ماه شمسی ایرانیان قبل از اسلام ، چه ایشان ایام هفته نداشتند و هر روزی را به اسمی میخواندند. (فرهنگ نظام ). و رجوع به اشتادروز شود. || (اِخ ) نام نسکی است از جمله ٔ بیست ویک نسک ژند (زند) یعنی یک قسمت از بیست ویک قسمت کتاب ژند (زند) زردهشت . (هفت قلزم ) (انجمن آرای ناصری ) (برهان قاطع). نام نسکی (بابی ) از نسکهای کتاب اوستا که کتاب الهامی حضرت زردشت و دارای بیست ویک نسک (باب ) است . (فرهنگ نظام ). و رجوع به امثال و حکم دهخدا ص 166 س 26 شود. || نام فرشته ای است موکل بر مصالح و اموری که در روز اشتاد واقع میشود. (هفت قلزم ) (انجمن آرای ناصری ) (برهان قاطع). به اعتقاد ایرانیان قدیم ، نام فرشته ای که موکل روز اشتاد است :
روانت باد ویژه جان و دل شاد
نگهدارت سروش وشن و اشتاد.

زراتشت بهرام (از فرهنگ نظام ).


|| نام یکی ازایرانیان معروف در زمان خسرو پرویز. نام پسر پرویز و نام اشخاص معروف دیگر (به اوستائی ارشتاد بمعنی روح صداقت آمده . ارشتاد نام فرشته ای هم بوده ). (لغات شاهنامه ص 25).
ترجمه مقاله